دفتر خاطرات یک ناشناس

هشیار،نداند که در این کوی چه راز است

دفتر خاطرات یک ناشناس

هشیار،نداند که در این کوی چه راز است

دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۰۴ ق.ظ

روزای بعد استخدامی

آزمون تامین رو دادم خیلی راحت بود ولی از روی بی دقتی خیلیا رو غلط نوشتی فدای سرت تو همه تلاشتو کردی بقیشم دیگه دست تو نیس این ی هفته رو میخوام استراحت کنم تا دفترچه فراگیر بیاد که دوباره پرقدرت شروع کنم امیدوارم این اطراف رشته ما رو بخواد باید ته موهامو کوتاه کنم همش موخوره زده بورسم که این روزا ریده ،برم خونه هارو مرتب کنم بشینم صبحونه بخورم ی برنامه کوچیک برای این هفته بریزم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۹ ، ۱۱:۰۴
**** ناشناس
سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۱۴ ب.ظ

همینجوری

چار درصد شارژ داره و من همینجوری وصل به سیم شارژرم،حس ابن روزهام رو بنوییم که یادم بمونه این تنهایی عمیق رو اینکه هیچکی تو هیچ کجا منتظرت نیس خودتی و خودت اینکه اون رفته بلاکم کرده و واسش حتی کوچیکترین ترزشی نداری ولی تو داری همش فکر میکنی دووم بیار تموم میشه این روزای بیکاری این روزایی که جز خود خودت کسی نمیفهمه چی میکشی تو مطمینم میتونی بهترین باشی به خودت بیا همه چیزو پاک کن از اول شروع کن میدونم بهترین ها در انتظارتن دووم بیار.....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۹ ، ۱۴:۱۴
**** ناشناس
پنجشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۵۴ ب.ظ

دل مردگی

شب قدر و من دارم فک میکنم ده روز دیگه بیس و پنج سالم میشه هیچ کاری نکردم توی بیس و پنج سال جز درس خوندن الانم بیکار خدایا خودت میدونی حالم چ جوریه دیگه نیاز به گفتن نیس غرقم توی کمبود اعتماد به نفس از خودم بدم میاد به دستام نگاه میکنم به موهام نگاه میکنم حالم بد میشه خدایا میدونم ناشکرم ولی تو درک کن pms هم که از یک طرف دارم نابود میشم حالم خوب نیس خدایا هستی کجایی میشه ی امشب بیام کنارت بگی باید چیکار کنم ؟خدایا بیخیال من نشدی که؟هستی دیگه؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۵۴
**** ناشناس
پنجشنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۱۷ ب.ظ

این روز ها

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۶ دی ۹۸ ، ۲۳:۱۷
**** ناشناس
دوشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۸، ۱۰:۰۷ ب.ظ

فقط خودت

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۳ دی ۹۸ ، ۲۲:۰۷
**** ناشناس
يكشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۱۰ ق.ظ

خشم

امروز در ردیفترین بدترین روزای عمرمه

 

گفتن خودمون هواپیما رو زدیم...

 

خداواندا تو ستاری

همه خوابند تو بیداری؟؟؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۸ ، ۰۰:۱۰
**** ناشناس
چهارشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۸، ۰۷:۱۷ ب.ظ

سر کین داری ای چرخ

از صبح که بیدار شدیم خبرای بد پشت  سر هم می رسن حتی اگه نری دنبالشون

نمیدونم خدا چ جوری میخواد از خجالت مردم خاورمیانه در میاد 

خودش بخیر کنه ما دیگه ظرفیتمون پره😔

 

امروز به بیخودترین شکل ممکن گذشت قبول نکردن تو شهر خودمونم بیام نمیدونم چی میشه منتظرم زودتر بیس و دوم بیاد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۸ ، ۱۹:۱۷
**** ناشناس
سه شنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۸، ۰۶:۲۱ ب.ظ

یعنی میشه خوب بشه

دیشب کلی با ب صحبت کردم گفت برو واسه گواهینامه اقدام کن و کلا کارایی که دوست داری رو تو این چند وقت که بیکاری انجام بده امروز به حرفش گوش کردم رفتم اما گفتن سیستماشون قطع و برین دوشنبه هفته بعد بیاین ی برگه هم دستمون دادن که اینا مدارک لازمه رفتیم واسه گروه خونی که گفتن دیر اومدی :)

ککارگزینی شبکه همونجا بود که مشکلایی که پیش اومده رو بهش گفتم گفت شاید بشه کاری کرد فردا بیا ببینم میشه کاری کرد یا نه ،خدایا یعنی میشه بشه:)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۸ ، ۱۸:۲۱
**** ناشناس
يكشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۰۹ ق.ظ

باز هم تلاش

دیشب حوصله خونه رو نداشتم و تو پانسیون موندم واسه مامانم ی بهونه ای آوردم امروز صبحم به بیمارستان امام سر زدم و شبکه رفتم ولی هیچ جا جوابی نگرفتم اومدم بیمارستان اینجا که گفتن باید زنگ بزنم به آقای فلانی با ایشون در میون بزارم گفتن فردا خبر بگیرم اگر چ ب مرکز استان که زنگ زدم گفتن ی شهر دیگه نمیشه دیگه مثل قبل حرص نمیخورم نمیدونم چی میشه خدایا ریش و قیچی دست خودت من دیگه تمام تلاشمو کردم مطمئنم برام بهترینارو میخوای💙

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۸ ، ۰۰:۰۹
**** ناشناس
پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۰۶:۲۳ ب.ظ

می ترسم

خدایا می ترسم از همه چیز میترسم اینکه نمیدونم بعدش چی میشه 

از آینده نا معلوم میترسم. نمیدونم چیکار کنم از اینکه هیچ کاری نمیتونم بکنم میترسم خدایا من به هر خیری که به سمتم بفرستی محتاجم خیلی محتاجم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۸ ، ۱۸:۲۳
**** ناشناس